فلزیاب ، مطالب علمی و آموزشی
۩۞۩ مدار فلزیاب و دستگاه فلزیاب تضمینی ۩۞۩
درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید این وبلاگ در زمینه های مختلف مطالب علمی و آموزشی به صورت تخصصی و عمومی فعالیت می نماید و همچنین در زمینه فروش مدارات و دستگاه فلزیاب لازم است این نکته را یاد آور شوم که در این وبلاگ مطالب جدید در صفحه اول قرار نمیگیرد و شما میتوانید برای مشاهده جدید ترین مطالب مورد نظرتون در وبلاگ به بخش موضوعات مطالب به قسمت مورد نظر خود مراجعه نمایید درضمن این وبلاگ آماده تبادل لینک با تمامی وبلاگ ها و سلیت ها می باشد
آخرین مطالب
نويسندگان
اخبار بد را بتدریج بگویید
 
 
داستان زیر را آرت بو خوالد طنز نویس پر آوازه آمریکایی در تایید اینکه نباید اخبار ناگوار را به یک باره به شنونده گفت تعریف می کند :
مرد ثروتمندی مباشر خود را برای سرکشی اوضاع فرستاده بود . پس از مراجعه پرسید :
- جرج از خانه چه خبر ؟
- خبر خوشی ندارم قربان سگ شما مرد .
- سگ بیچاره پس او مرد . چه چیز باعث مرگ او شد ؟
- پرخوری قربان !
- پرخوری ؟ مگه چه غذایی به .......


ادامه مطلب ...

 

یک سوال آزمون استخدامی: پزشک ، پیرزن و همسر رویاها
 
 

 

 
 شرکت بزرگ قصد استخدام یک نفر را داشت . بدین منظور آزمونی برگزار کرد که یک پرسش داشت . پرسش این بود :
شما در یک شب طوفانی در حال رانندگی هستید . از جلوی یک ایستگاه اتوبوس می ‌گذرید . سه نفر داخل ایستگاه منتظر اتوبوس هستند ، یک پیرزن که در حال مرگ است . یک پزشک که قبلاً جان شما را نجات داده است . یک خانم یا آقا که در رویا هایتان خیال ازدواج با او را دارید . شما می‌ توانید تنها یکی از این سه نفر را سوار کنید . کدام را انتخاب خواهید کرد ؟ دلیل خود را شرح دهید
پیش از اینکه ادامه حکایت را بخوانید شما نیز کمی فکر کنید! ......


ادامه مطلب ...
نظر جالب یک ریاضیدان درباره زن و مرد
 
 

 
روزی از دانشمندی ریاضیدان  نظرش را درباره زن و مرد  پرسیدند.
جواب داد:....

 



ادامه مطلب ...
داستان سود قرعه کشی الاغ مرده
 
 
چاک از یک مزرعه ‌دار در تکزاس یک الاغ خرید به قیمت ۱۰۰ دلار . قرار شد که مزرعه‌ دار الاغ را روز بعد تحویل بدهد . اما روز بعد مزرعه ‌دار سراغ چاک آمد و گفت : « متأسفم جوون . خبر بدی برات دارم .....


ادامه مطلب ...

 

نگذار زنجیر عشق به تو ختم بشه
 
 
یک روز بعد از ظهر وقتی اسمیت داشت از کار برمی گشت خانه، سر راه زن مسنی را دید که ماشینش خراب شده و ترسان توی برف ایستاده بود .اون زن برای او دست تکان داد تا متوقف شود.
اسمیت پیاده شد و .....


ادامه مطلب ...
بی ریاترین بیان عشق به همسر در مقابل ببر وحشی
 
 
نهایت عشق !
یک روز آموزگار از دانش آموزانی که در کلاس بودند پرسید آیا می توانید راهی غیر تکراری برای ابراز عشق ، بیان کنید؟
برخی از دانش آموزان گفتند با بخشیدن عشقشان را معنا می کنند. برخی «دادن گل و هدیه» و «حرف های دلنشین» را راه بیان عشق عنوان کردند. شماری دیگر هم گفتند «با هم بودن در تحمل رنجها و ......


ادامه مطلب ...
داستان چنگیزخان مغول و شاهین پرنده
 
 
یک روز صبح، چنگیزخان مغول و درباریانش برای شکار بیرون رفتند. همراهانش تیرو کمانشان را برداشتند و چنگیزخان شاهین محبوبش را روی ساعدش نشاند. شاهین از هر پیکانی دقیق تر و بهتر بود، چرا که ....


ادامه مطلب ...
الاغ ملانصرالدین و تعمیر پشت بام خانه
 
 
یک روز ملا نصر الدین برای تعمیر بام خانه خود مجبور شد، مصالح ساختمانی را بر پشت الاغ بگذارد و به بالای پشت بام ببرد. الاغ هم به سختی از پله ها بالا رفت . ملا مصالح ساختمانی را از دوش الاغ برداشت و سپس الاغ را بطرف پایین هدایت کرد.
ملا نمی دانست که خر از پله ....


ادامه مطلب ...

 

داستان درویش و زاهد و دخترک کنار رودخانه
 
 
زاهد و درویشی که مراحلی از سیر و سلوک را گذرانده بودند و از دیری به دیر دیگر سفر می کردند، سر راه خود دختری را دیدند در کنار رودخانه ایستاده بود و تردید داشت از آن بگذرد. وقتی آن دو نزدیک رودخانه رسیدند دخترک ....


ادامه مطلب ...
داستان ثروت کوروش
 
 
 
 
زمانی کزروس به کورش بزرگ گفت چرا از غنیمت های جنگی چیزی را برای خود بر نمی داری و همه را به سربازانت می بخشی. کورش گفت اگر غنیمت های جنگی را نمی بخشیدیم الان دارایی من چقدر بود؟ گزروس عددی را ........


ادامه مطلب ...
صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد
موضوعات
پيوندها


ورود اعضا:

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 134
بازدید دیروز : 6
بازدید هفته : 134
بازدید ماه : 455
بازدید کل : 1436621
تعداد مطالب : 232
تعداد نظرات : 51
تعداد آنلاین : 1